گل سرخ
گل سرخی بودم
دستی آمد که مرا بچیند و برای یاری ببرد
تا که شاید تکه ای محبتی بخرد
او مرا کند و شکست
تا که پرپر م کند زیر پای یارش
پرپر م کرد و گذشت
اما یارش نگذشت
یارش از من پرسید
ز کجا آمده ای ؟
گفتم از دیار غم
او دوباره پرسید
پس چرا اینگونه ؟
گفتم او را با اشک
سرنوشتم این بود ...
سرنوشتم این بود : زیر پاهای شما جان بدهم
:: موضوعات مرتبط:
گل سرخ ,
,
:: بازدید از این مطلب : 590
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14